English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2560 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
postcard U کارت پستال
postcards U کارت پستال
post card U کارت پستال
picture postcard U کارت پستال
picture postcard U کارت پستال عکس دار
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
communicated U مکاتبه کردن
correspond U مکاتبه کردن
corresponds U مکاتبه کردن
communicates U مکاتبه کردن
corresponded U مکاتبه کردن
communicate U مکاتبه کردن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
correspound U مناسب بودن مکاتبه کردن
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card U کارت تبریک کارت عضویت
name tag U کارت معرفی کارت اسم
cards U کارت تبریک کارت عضویت
correspoundence U مکاتبه
correspondence U مکاتبه
communication U مکاتبه
correspondences U مکاتبه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
correspounding U مکاتبه کننده
correspondence U مکاتبه مکاتبات
cryptocorrespondence U مکاتبه به رمز
correspondences U مکاتبه مکاتبات
corresponding U مکاتبه کننده
correspoundent U طرف مکاتبه
correspondent U مکاتبه کننده طرف معامله
correspondents U مکاتبه کننده طرف معامله
card jam U گیر کردن کارت
interoffice U مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
card U کارت
cards U کارت
stub card U ته کارت
paste board U کارت
card code U کد کارت
card reader U کارت خوان
card stacker U مخزن کارت
visting card U کارت ویزیت
debit card U کارت بدهی
hollerith card U کارت هالریت
magnetic card U کارت مغناطیسی
card verifier U بازبین کارت
job card U کارت برنامه
account card U کارت حساب
green cards U کارت سبز
card row U سطر کارت
job card U کارت کار
visiting card U کارت ویزیت
magnacard U کارت مغناطیسی
cards U یک کارت پانچ
card verification U بازبینی کارت
comment card U کارت توضیحی
interface card U کارت رابط
smart card U کارت هوشمند
identification card U کارت شناسایی
coulmn card U کارت 69 ستونه
ibm card U کارت 08 ستونی
ledger card U کارت معین
badge U کارت شناسایی
ID card U کارت شناسایی
yello card U کارت زرد
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
summary card U کارت خلاصه
input card U کارت ورودی
circuit card U کارت مدار
logic card U کارت منطقی
carte U کارت ویزیت
cartle blanche U کارت بلانش
card U یک کارت پانچ
continuation card U کارت ادامه
tape to card U از نوار به کارت
green card U کارت سبز
control card U کارت کنترل
identification document U کارت شناسایی
card stacker U کارت پشته کن
card cage U محفظه کارت
range card U کارت برد
card format U قالب کارت
calling card U کارت ویزیت
punch card U کارت منگنه
card guide U راهنمای کارت
card hopper U ناودان کارت
card code U رمز کارت
card field U فیلد کارت
card column U ستون کارت
card feed U خورد کارت
paper card U کارت کاغذی
card face U رویه کارت
card field U میدان کارت
card deck U دسته کارت
card deck U دستینه کارت
red card U کارت قرمز
carte blanche U کارت سفید
credit card U کارت اعتباری
card loader U کارت بارکن
binary card U کارت دودویی
punched card U کارت منگنه
card punch U کارت منگنه کن
credit cards U کارت اعتباری
card image U تصویر کارت
card rack U طاقچه کارت
card rack U جای کارت
get a long with you U بروپی کارت
magnetic ledger card U کارت معین مغناطیسی
visiting card U کارت اسم درفرانسه
trailer card U کارت پشت بند
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
card-carrying U دارای کارت عضویت
punched card control U کنترل کارت پانچ
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1CVV2 Code
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com